چکیده :

با تبيين جايگاه كودك در شعر و به طور خاص در شعر معاصر، كه بحثي متفاوت از ادبيات كودك است، به روح لطيف شاعراني پي مي‌بريم كه كودكان را در زيبايي كلامشان شريك نموده و بر لطافت شعرشان افزوده‌اند. سهراب نمايه‌هاي عرفاني متفاوتي از كودك ترسيم كرده است. بازخواني گوشه‌هايي از شعر سهراب در اين نوشتار نشان مي‌دهد كه او كودك را به عنوان نمادي از اصل خلقت، مرشد كامل، سالك مبتدي، شادي‌هاي ساده و پاك، عقل گريزي و فلسفه ستيزي، و نيز شهامت در شكستن موانعِ كشف حقيقت مي‌داند. اعتبار اين دريافت‌هاي عارفانه‌ي سهراب نيز در مواردي با اشاره به نمونه‌هايي از اشعار عرفاي پيشين، مورد بررسي و تاييد قرار مي‌گيرد. ‌ اين مقاله در مجموع نشان مي‌دهد كه سهراب سپهري از نگرش تازه و ساده‌ي كودك به طبيعت و جهان كه از لوح سفيد روحش تبلور يافته، كمك مي‌گيرد تا با لطافت و سهولت بيشتري مضامين بلند عرفاني را در شعرش گنجانده و با يادآوري حس پاك كودكانه بر تاثير شعرش بيافزايد.

کلید واژگان :

سهراب سپهري،‌ شعر نو،‌ عرفان،‌ كودك.



ارزش ریالی : 300000 ریال
دریافت مقاله
با پرداخت الکترونیک