چکیده :

«هفت پیکر» نظامی از جمله منظومه هایی است که با وجود برخورداری از محتوایی تاریخی که فراز و فرود زندگی بهرام گور، پادشاه ساسانی را بیان می کند به علت برخورداری از شخصیت های داستانی و تنوّع شیوه¬های شخصیت پردازی، به فضای داستان های معاصر نزدیک است. یک اثر داستانی، بیش از هر چیز به شخصیت های وابسته است که هر یک در شکل گیری حوادث داستان نقش ویژه ای ایفا می کنند. بدیهی است که همه ی شخصیت ها در ایجاد حوادث داستان تأثیر واحد و یکسانی ندارند. از این رو، نظامی با توجه به کارکرد آنان و هدف خاصی که در نظر دارد، روی برخی از شخصیت ها بیشتر تمرکز می¬کند. شالوده¬ی اصلی این اثر بر محور شخصیت بهرام گور بنا شده، و این شخصیت، محوری¬¬¬ترین شخصیت داستان به حساب می¬آید و نظامی در پرداخت آن از تمام ابزارهای شخصیت¬پردازی سود جسته است. شخصیت¬پردازی از مهم¬ترین تمهیداتی است که نویسنده در خلق داستان و ایجاد فضایی داستانی به کار می برد. نظامی در «هفت پیکر»، ضمن استفاده از شیوه¬ی شخصیت¬پردازی مستقیم، با استفاده از ابزارهایی چون: گفتگو، کنش، نام، رنگ و توصیف، توانسته است با شخصیت پردازی غیرمستقیم، شخصیت¬های داستانش را به سمت و سوی ذهنیّت موردنظر خود، به خواننده معرفی کند. گستردگی فضای داستان و تنوّع حکایت ها موجب خلق شخصیت¬های بیشماری در این اثر شده است. از این رو، پژوهش حاضر درصدد پاسخگویی به پرسش های زیر است: 1ـ شخصیت ها در منظومه ی «هفت پیکر» چگونه ترسیم شده اند؟ 2ـ نظامی در «هفت پیکر» از کدام شیوه های شخصیت پردازی سود جسته است؟

کلید واژگان :

نظامی، هفت پیکر، داستان سرایی، شخصیت، شخصیت پردازی



ارزش ریالی : 300000 ریال
دریافت مقاله
با پرداخت الکترونیک