چکیده :

درک نظری امور در متون دینی (قرآن و حدیث) و کتاب¬های حکمای الهی (فلاسفه و عرفا)، امری تشکیکی و ذومراتب شناخته شده است. تعابیری همچون «کلّم الناس علی قدر عقولهم» و اینکه برخی از مفاهیم مطرح شده در احادیث را جز عدّه¬ای خاصّ همچون ملائکه مقرب و یا انبیاء الهی درک نمی¬کنند، گویای این امر در متون دینی است. در کتاب¬های حکما نیز نظریاتی همچون نظریه «حقیقت دوگانه» ابن¬رشد و یا توصیه¬های حکمایی همچون ابن¬سینا مبنی بر اینکه کتاب¬های آنها نباید به دست نااهلان بیفتد، گویای آن است که از دیدگاه حکای الهی درک نظری و معرفت امری ذو¬مراتب است. بر این اساس این سئوال مطرح می¬شود که آیا می-توان نظام تشریع را نیز ذو¬مراتب به شمار آورد و آن را یک نظام لایه لایه نسبت به افراد مختلف دانست؟ به عبارت دیگر، آیا می¬توان آن را نظامی دانست كه براساس میزان معرفت افراد متفاوت است؟ چنین به نظر می¬رسد که این نظریه می¬تواند تببین جدیدی نسبت به برخی از مباحث کلامی و به ویژه مباحثی همچون عصمت انبیاء و ترک اولی ارائه نماید، چرا که بر اساس این نظریه، سیّئه و حسنه بودن یک عمل در مراتب مختلف نظام تشریع متفاوت خواهد بود. در این مقاله امکان لایه لایه و ذومراتب بودن نظام تشریع الهی و ارتباط آن با میزان معرفت و درک نظری افراد مورد بررسی قرار می¬گیرد و لوازم اعتقاد به این نظریه مورد کنکاش قرار می¬گیرد.

کلید واژگان :

معرفت، درک نظری، نظام تشریع، احكام، مراتب



ارزش ریالی : 300000 ریال
دریافت مقاله
با پرداخت الکترونیک