اخوان ثالث يكي از از نوادري است كه در تاريخ و فرهنگ ايران پيدا شده و توانسته به عنوان كيميا گر زبان فارسي ، سكه هاي طلايي ضرب كند و در هر مكاني و جنسي و موضوعي آن ها را خرج نمايد. و به نوعي هم در هموار ساختن راه نو و حمل كوله بار نيما به داد او برسد و با آرامشي خاص از سبك خراساني شروع كرد و واژه هاي مرده را احيا نمود و سرآخر چون احمد شاملو به شعرسپيد رسيد. سهراب سپهري هم توانست با شيوه سهل و ممتنع و اشعار زيباي خود در رديف شاعران نيمايي قرار گيرد. هر چند او و اخوان در عالم واقع هيچ گاه در كنار هم قرار نگرفتند و حتي اخوان در اظهار نظر شديد بر سپهري تاخته و شعر او را داراي حال و هواي زنانه چون شعر «فروغ» دانسته¬اند. يكي از اين محتواها و درون مايه¬هاي شعري كه تا حدودي مسئله ساز مي¬شود «سياست» است. براي همين سياست و کارکرد آن در شعر اخوان و سپهري و درهم آميختگی بی¬نظير اين دو مقوله در اشعار اين دو شاعر، ضرورت بررسی اين مساله را دو چندان می¬کند. در اين تحقيق ما با مقدمه¬اي كوتاه، با ذكر نمونه¬هايي از دو شاعر گرانقدر سعي خواهيم كرد اين فرضيه را ثابت كنيم كه اخوان و سپهري، در حد خود به وظيفۀ اجتماعي و تعهد اخلاقي عمل كرده و شعر سياسي هم سروده¬اند.
کلید واژگان :اخوان ثالث، سياست، سهراب سپهري
ارزش ریالی : 300000 ریال
با پرداخت الکترونیک