چکیده :

اغلب علماء و دانشمندان مطالعات مديريت و سازمان، هر يك بشكلي از اهميت هماهنگي بين سازماني در فرآيندهاي بين سازماني مشترك و مرتبط با ديگر سازمانها سخن رانده اند. اولين بار ارنست الكساندر از واژه هماهنـگي بين سازماني بمنظور تشريح فرآيندهايي كه سازمانها بين همديگر هماهنگي ايجاد ميكنند استفاده كرده است. ضرورت وجودي و توجه به موضوع هماهنگي بين سازماني، در اثر محدوديت منابع، پرسنل، امكانات و ويژگي خاص برخي مسائل نظير چند بعدي بودن آنهاست كه ايجاب ميكند تا سازمانها با هم كار كنند و بين خود هماهنگي ايجاد نمايند زيرا سازمانهاي منفرد نميتوانند اينگونه مسائل بوجود آمده در جوامع را حل كنند. در راستاي مسئله مطروحه در فوق و در جهت نيل به هدف سنجش و اندازه گيري ميزان هماهنگي بين سازماني ميان سازمانها(تعاونيها)يي كه در مورد يك موضوع مشترك با هم همكاري ميكنند در مقاله حاضر سعي شده است تا ضمن بيان مختصر تعريف و ضرورت وجودي هماهنگي بين سازماني، مستند به مرور ادبيات موضوعي مربوط، مدل مفهومي سنجش و اندازه گيري هماهنگي بين سازماني ميان سازمانها(تعاونيها)توسعه داده شود تا بعنوان مبنايي براي بررسي ميزان هماهنگي بين سازماني ميان سازمانها(تعاونيها)ي موجود در دنياي واقعي باشد. در پايان نيز ضمن جمع بندي مباحث مطروحه در متن مقاله، پيشنهادات كاربردي و تحقيقاتي لازم ارائه شده است.

کلید واژگان :

هماهنگي - هماهنگي بين سازماني – مدل سنجش هماهنگي بين سازماني



ارزش ریالی : 300000 ریال
دریافت مقاله
با پرداخت الکترونیک