چکیده :

موضوع هوش عاطفی در دهه اخیر توجه بسیاری از مدیران و پژوهشگران سازمانی را به خود جلب کرده است. قابلیت افزایش این هوش باعث شده که بسیاری از سازمانها برنامه‌های آموزشی متنوعی برای ارتقای سطح هوش عاطفی کارکنان خود برگزار کنند. دراین زمینه هوش عاطفی می‌تواند به میزان زیادی در روابط کارکنان سازمان و مشتریان نقش مهمی ایفا کند و به گفته گلمن (1998) شرط حتمی و اجتناب‌ناپذیر در سازمان به حساب می‌آید. امروزه هوش عاطفی به عنوان نوعی هوش تبیین شده است که هم شامل درک دقیق هیجان‌های خود شخص و هم تعبیر دقیق حالات هیجانی دیگران است. هوش هیجانی، فرد را از نظر هیجانی ارزیابی می‌کند، به این معنی که فرد به چه میزانی از هیجان ها و احساس‌های خود آگاهی دارد و چگونه آنها را کنترل و اداره می‌کند. نکته قابل توجه در راستای هوش هیجانی این است که توانایی‌های هوش هیجانی ذاتی نیستند، آن‌ها می‌توانند آموخته شوند.هوش عاطفی عاملی موثر در ارتقای رفتارهای شهروندی سازمانی کارکنان است. رفتار شهروندی سازمانی به دنبال شناسایی، اداره، و ارزیابی رفتارهای فرانقشی کارکنان است که در سازمان فعالیت می‌کنند و در اثر این رفتارهای انان، اثربخشی سازمان بهبود می یا بد. در این مقاله با مطالعه ادبیات موجود در هر کدام از موضوعات مطرح شده، نقش هوش عاطفی در رشد و توسعه رفتار شهروندی سازمانی مورد بررسی قرار خواهد گرفت.

کلید واژگان :

هوش عاطفی، رشد، توسعه، رفتار شهروندی سازمانی



ارزش ریالی : 300000 ریال
دریافت مقاله
با پرداخت الکترونیک