هر چند در عصر عطار، شعر و نثر فارسي به اوج شكوفايي و باروري خود رسيده بود، اما از لحاظ تاريخي، اين دوران به سبب كثرت حوادث و وقايع ناگوار، يكي از حسّاس ترين برهه هاي زماني است. در اين عصر، همه چيز از آشفتگي اوضاع و فقر و نابساماني حكايت دارد. كمتر كسي است كه در حوادث اين ايّام غور و بررسي كند، ولي دچار حسرت و تحسّر نشود¬. در اين ميان با اين كه به نظر مي¬رسد عطار در عوالم معنوي و عرفاني سير مي كرد و توجّهي به اوضاع زمان خود نداشت، با اين همه، شكوائيه¬هاي فراواني در ابراز ناخرسندي از زمانه¬اش دارد. اوضاع نابسامان سیاسی و اجتماعی در قرن ششم، موجی از اعتراض در اندیشة عطار پدید آورده؛ لیکن از آنجا که نتوانسته این اعتراض¬ها را به صورت مستقیم بیان کند، به ناچار به شیوة غیرمستقیم، پاره ای از مصیبت¬های مردم ستمدیده را در قالب طنزهایی بیان کرده است؛ از این رو، در پژوهش حاضر، با روش توصیفی ـ تحلیلی، به یاری شواهدی از متن و با تأکید بر شگردهای بیانی مختلف طنز از جمله تناقض، غافلگیری، واژگونی موقعیت، تمثیل، پارادوکس، سمبل، کنایه و ...¬، به بررسی این نوع ادبی در مثنوی¬های عطار می¬پردازیم. یافته¬ها نشان می¬دهد که تکنیک¬های محتوایی از نظر کاربرد، سهم بسیار مهمی در خلق آثار این حکایات داشته است.
کلید واژگان :عطار، شگردهای بیان، طنز، عناصر بلاغی، شعر قرن ششم.
ارزش ریالی : 600000 ریال
با پرداخت الکترونیک