چکیده :

یکی از تئوری های بنیادین نیما یوشیج و نازک الملائکه به عنوان بنیانگذاران شعر نو فارسی و عربی، شکستن ساختار قافیه پردازی به شیوه سنّتی بود. آنها برای قافیه در شعر آزاد تعریف و کارکرد متفاوتی ارئه کردند که بسیاری از شاعران معاصر بر پایه این نظریه¬ها به سرایش اشعار خود پرداختند. با وجود اینکه هیچ سندی مبنی بر وجود رابطه در حوزه تئوری¬های شعر نو، بین این دو شاعر وجود ندارد، امّا بسیاری از خاستگاه¬ها و نظریه¬های ادبی آن¬ها در باب قافیه شعر آزاد به یکدیگر شباهت دارند. آشنایی آن¬ها با آثار شاعران و تئوری¬پردازان غربی، سرآغاز ساختار شکنی در حوزه قافیه سنّتی بوده که منجر به تغییر دیدگاه آن¬ها درباره نقش قافیه در شعر نو شده است. مهمترین دستاورد مشابه نظری آن¬ها در این زمینه، کشف و تبیین رابطه¬های متقابل بین قافیه، شاعر، خواننده و خود متن (شعر) است که بر اساس این روابط، قافیه کارکرد و جایگاه خاصّی درشعر آزاد پیدا کرده است. علاوه بر این در نظر ایشان، قافیه باید وابسته به جمله خود باشد و طنین موسیقی و وزن طبیعی شعر را دوچندان کند. ما در این پژوهش، به بررسی تطبیقی این نظریه¬های مشترک از دیدگاه این دو شاعرِ تئوری¬پرداز، خواهیم پرداخت.

کلید واژگان :

شعر معاصر، وزن و موسیقی شعر، قافیه، نیما یوشیج، نازک المائکه.



ارزش ریالی : 500000 ریال
دریافت مقاله
با پرداخت الکترونیک